کد مطلب:293535 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

سایه ی قرآن و عترت بر سر قاطبه ی مسلمین مستدام باد



صد شكر كه ایزدمان بنواخت بفضل خویش

تا رهبر ما فرمود احمد شه بطحا را


بر عالمیان نازیم از پیروی قرآن

كز ساحت دین برویم ما سبقت اعلا را


گر راه خداجوئی این راه حقیقت رو

از دست مهل جانا این عروه و ثقی را


قرآن كه بهمین گوهر از قلزم توحید است

روشن كند از نورش یكتائی یكتا را


این در یتیم آمد چون در صف صرفان

بشكست بهای آن مقدار گهرها را


انجیل و اوستا چون ذرات نظام شمس

خورشید بود قرآن نبود خبر اعمی را


با روشنی خورشید از شمع مدد جستن

جز راه سفه نبود مر عاقل بینا را


ما تابع قرآنیم هم بر سر این خوانیم

ما باده كش قرآن از خم زده صهبا را


با عترت و با قرآن بستیم سر پیمان

هرگز ندهیم از دست این عروه وثقی را


سرمست شراب عشق از میكده عترت

بر طره آن جانان آویخته جانها را


جز پیروی از قرآن جز عترت و آنجانان

راهی به سعادت نیست این نشائه و عقبی را


فجعل الله الایمان تطهیرا لكم من الشراك و الصلوه تنریها لكم عن الكبر و الزكاه تزكیه للنفس و نماء فی الرزق و الصیام تثبتا للاخلاص و الحج تشییدا للدین و العدل تنسیفا للقلوب و طاعتنا نظاما للملته و اما متنا امانا من الفرقته و الجهاد عزا للاسلام و ذلا لاهل الكفر و النفاق و الصبر معونته علی استیجاب الاجر و الامر بالمعروف و النهی عن المنكر مصلحته للعامه و برا الوالدین و قایته من السخط وصلته الارحام منماه للعدد و القصاص حقنا للدماء و


الوفاء بالنذر تعریضا للمغفره و توفیته المكائیل و الموازین تغییرا للبخس و النهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس و اجتناب القذف حجابا عن اللعنته و ترك السرقته ایجابا للعفته و حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبیه. فاتقوالله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون. و اطیعو الله فیما امركم به و نهاكم عنه فانه انما یخشی الله من عباده العلماء:

در این قسمت از خطبه ی شریفه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به بیان برخی از احكام و حكمت و فلسفه ی آن اشاره می فرماید.

خداوند متعال ایمان را برای تطهیر شما از لوث شرك و كفر و زدودن هرگونه پلیدی قرار داد و نماز را برای تنزیه دلهای شما از كبر و نخوت و غرور و هواپرستی و خودپرستی در نظام تشریع قرار داد و زكات را برای تزكیه نفس و مال و جان و افزایش رزق و روزی مقرر فرمود و روزه را برای تثبیت اخلاص بندگان در عمل مقرر فرمود (چه روزه عملی است سری و خلوص محض را در بردارد، لذا در حدیث آمده (الصوم لی و انا اجزی به) یعنی روزه برای من است و من خود جزای روزه دار هستم.

خداوند حج را برای تشیید و تحكیم مبانی دین مقرر نمود و


عدالت را برای ارتباط و تالیف قلوب و نظم و انتظام مقرر فرمود چنانكه اطاعت و پیروی ما را باعث نظام و انتظام ملت اسلامیه و امامت و پیشوائی ما را مانع تفرقه و جدائی مسلمین از یكدیگر مقرر نمود خداوند جهاد را موجب عزت اسلام و مسلمین و سبب ذلت و خواری كفار و منافقین قرار داد و صبر را موجب استحقاق اجر و پاداش و امر به معروف و نهی از منكر را برای مصالح عامه مردم و احسان و نیكی به پدر و مادر را سبب جلوگیری از غضب و خشم پروردگار قرار داد و صله ی ارحام را برای زیادتی عدد و كثرت نفوس مسلمین و افزایش جمعیت و پیوستگی با یكدیگر مقرر فرمود و قصاص را برای حفظ خونهای مردم و ایفای به نذر را موجب مغفرت و آمرزش الهی و تمام پیمودن كیلها و موازین را مانع از كم فروشی و حفظ اموال از نقص و زیاد قرار داد و نهی از می خوارگی و شرب خمر را برای تنزیه و پاكی از پلیدیها و دوری از رجس و مفاسد بسیاری كه از نوشیدن شراب باعث می شود حكم به حرمت و اجتناب از آن فرموده است (و به همین جهت است كه (ام الخبائث) نامیده شده است.)

و اجتناب از قذف را بر مصونیت از لعنت و ترك سرقت و دزدی را برای حصول عفت و امنیت و ترك شركت را برای اخلاص


در عبودیت پروردگار قرار داد خداوند شرك را حرام نمود تا بندگان او از روی اخلاص و خلوص بعبودیت او پردازند و با توحید خالص خدا را پرستش نموده خود را از شرك جلی و خفی رهائی بخشند و بنده ی مخلص خدا باشند. آنگاه مردم را به تقوی و پرهیزكاری سفارش نموده می فرماید فاتقوالله حق تقاته الخ پس از خدا بترسید و راه تقوا و پرهیزكاری را در مرتبه ی اعلای آن چنانچه شایسته و حق تقوی است پیش گیرید در این صورت است كه بمسلمانی واقعی با مردن روبرو و بلقاء الله نائل خواهید شد.

ای مردم خدای متعال را نسبت به آنچه فرمان داده و امر فرموده مطیع و فرمانبر باشید و نسبت به آنچه از آن شما را نهی نموده احتراز نمائید زیرا تنها علمای ربانین و دانشمندان واقعی هستند كه از حق تعالی ترس و هراس دارند كما قال الله تعالی (انما یخشی الله من عباده العلماء) آیه ی 28 سوره ی فاطر

ثم قالت (ع): ایها الناس اعلموا انی فاطمه و ابی محمد صلی الله علیه و آله اقول عودا و بدوا و لا اقول ما اقول غلطا و لا افعل ما افعل شططا (لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمومنین روف رحیم، آیه 128 سوره توبه.

فان تغزوه وتعرفوه تجدوه ابی دون نسائكم و اخا ابی عمی


دون رجالكم و لنعم المعزی الیه صلی الله علیه و آله.

فبلغ الرسالته صادعا بالنذاره مائلا عن مدرجته المشركین ضاربا ثبجهم آخذا باكظامهم داعیا الی سبیل ربه بالحكمته الموعظته الحسنته یكسر الاصنام و ینكث الهام حتی انهزم الجمع و ولو الدبر حتی تفری اللیل عن صبحه و اسفر الحق عن محضه و نطق زعیم الدین و خرست شقاشق الشیاطین و طاح و شیظ النفاق و انحلت عقد الكفر و الشقاق و فهتم بكلمته الاخلاص فی نفر من البیض الخماص. و كنتم علی شفا حفره من النار. مذقته الشارب و نهزه الطامع و قبسته العجلان و موطی الاقدام تشربون الطرق و تقتاتون الورق اذلته خاسئین تخافون ان یتخطفكم الناس من حولكم فانقذكم الله تبارك و تعالی تبارك و تعالی بمحمد صلی الله علیه و آله: بعد اللتیا و التی و بعد ان منی ببهم الرجال و ذوباذن العرب و مرده اهل الكتاب كلما اوقد و نارا للحرب اطفاها الله او نجم قرن للشیطان و فغرت فاعزه من المشركین قذف اخاه فی لهواتها فلا ینكفی ء حتی یطاصما خها باخمصه و یخمد لهبها بسیفه مكدودا فی ذات الله مجتهدا فی امر الله قریبا من رسول الله سید اولیائه مشمرا ناصحا مجدا كادحا و انتم فی رفاهیته من العیش و ادعون فاكهون آمنون تتربصون بنا الدوائر و تتركفون الاخبار و تنكصون عند النزال و تفرون عند القتال.


فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه و ماوی اصفیائه ظهر فیكم حسیكته النفاس و سمل جلباب الدین و نطق كاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین و هدر فنیق المبطلین فخطر فی عرصاتكم و اطلع الشیطان راسه من مغرزه هاتفا بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین و للغره فیه ملاحظین ثم استنهضكم فوجدكم خفافا و احمشكم فالفاكم غضابا فوسمتم غیر ابلكم و اوردتم غیر شربكم هذا و العهد قریب و الكلم رحیب و الجرح لما یندمل.

و الرسول لما یقبر ابتدارا زعمتم خوف الفتنه الا فی الفتنته سقطواو ان جهنم لمحیطته بالكافرین فیهیات منكم و كیف بكم و انی توفكون.

سپس فرمود ایها الناس بدانید كه من فاطمه ام و پدر بزرگوارم حضرت محمد صلی الله علیه و آله است آنچه در آغاز سخن خود گفته در پایان هم همان سخن را می گویم و آنچه را می گویم حساب شده است من برخلاف واقع و حقیقت سخن نرانم و آنچه می گویم بر اساس حق و حقیقت است.

همانا رسول و پیغمبری از جنس شما برای هدایت خلق آمد كه عزیز و بزرگوار است این پیغمبر نوع پرور نابسامانی و پریشانی و جهل و نادانی شما بر او سخت و دشوار می نمود و بر آسایش و نجات


شما از فلاكت و مشكلات بسیار حریص و بمومنین روف و مهربان است (چه پیغمبر ختمی مرتبت مظهر رحمت رحمانیه و رحیمیه الهیه است بحكم نص قرآن).

شما اگر این رسول عظیم الشان را نیك بشناسید خواهید دید كه او پدر من است نه پدر زنان شما و تصدیق خواهید نمود كه او برادر پسر عم من بود نه برادر مردان شما چه پرافتخار است این نسب درود و رحمت نامتناهی الهی بر او و آلش باد این پیغمبر عالیقدر رسالت خود را به مردم ابلاغ نمود و آنان از عذاب خداوند حسب الامر الهی برحذر ساخت و با مشركین بمبارزه و معارضه پرداخت و شمشیر برگردن آنان نهاده و حلقوم آنها را به سختی در هم فشرد!

او مردم را با برهان و حكمت و موعظه حسنه و اندرز سودمند و نیكو براه خدا رهنمون بود بتهای بت پرستان در هم شكست و روسای مشركین را قلع و قمع نموده (خرطوم آنان را به خاك مالید) و جمع آنها را از هم گیسخت تا اینكه ظلمت شب تار زدوده شد و صبح درخشنده ی توحید و ایمان دمید و درخشید و برقع و نقاب از چهره حق و حقیقت بیك سو افكنده گردید و زبان و نطق زعیم و پیشوای دین بگفتار حق باز شد و زبان مخالفان مسلك


توحید و عربده كشان پیروان شیاطین لال و بخاموشی گرائید و تاج نفاق بر زمین فروافتاد گره های كفر و شقاق و نفاق از هم گسسته گشت تا زبان شما به كلمه ی توحید و اخلاص و اقرار به (لا اله الا الله) گویا شد.

در حالی كه شما گروهی اندك بودید و از ناداری و فقر و تهی دستی رویتان سفید و رنگتان پریده و شكمهایتان بر پشت چسبیده بود شما در آن دوران و در آن روزگار بر كنار دوزخی از آتش بودید و از كمی نفرات و قلت عدد همچون جرعه ی برای تشنه و یا چون لقمه ی برای گرسنه و شكاری برای هر درنده بودید و در واقع چنان ذلیل و خار بودید كه پایمال هر رهگذری می شدید و همانا شما بودید كه از آب گندیده و ناگوار می نوشیدید و شما بودید كه در نهایت درجه ی بدبختی و مذلت و پستی به زندگی خود ادامه میدادید و همیشه در بیم و هراس بودید كه كدام دسته متخاصم و متهاجم شما را زودتر بربایند و اسیر خود گردانند.

ولی خداوند رحمان به بركت وجود خاتم پیغمبران حضرت محمد پدر بزرگوارم شما را از نابسامانی و دشواری و بدبختی و مذلت نجات بخشید و شما را وقتی رهائی و آسودگی بخشید كه با


مصائب بسیار دست بگریبان و مانند گوئی در دست شجعان عرب و گرگان بیابان سرگردان و در كف سركشان و مردان اهل كتاب زبون و خوار بودید و آنها هر دم آتش جنگ برمی افروختند و خداوند متعال به سبب پدرم آن آتش فتنه را خاموش می فرمود و هرگاه ستاره ی وسوسه و شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه ای بر پا می گردید و یا مشركی دهان بیاوه گوئی می گشود آن بزرگوار برادرش علی مرتضی آن حیدر كرار غیر فرار و آن شیر عرصه شجاعت و شهامت را در دهان و كام آنان می افكند علی علیه السلام هم بفرمان پدرم تا آن زمان كه با صمصام بران و ذوالفقار خود مغز و سر مخالفان را نكوبد و بینی آنان را به خاك مذلت نمالد و آتش فتنه را خاموش نكند دست از پیكار برنمی داشت و ترك امر پیغمبر نمی نمود تا دفع آنها را نكند.

و آن قهرمان صفحه امكان امیر اهل ایمان شوهر من علی مرتضی بود، كه آتش فتنه ی فساد جنگ را به تیغ بی دریغ خود فرومی نشانید و در راه رضای خدا خود را به تعب و رنج می انداخت تا شما در امان و راحت باشید و از خدا و رسول خدا اطاعت نمائید او علی مرتضی شوهر من بود كه برای خوشنودی پروردگار و اطاعت امر پیغمبر بزرگوار اهتمام تمام داشت و قرب


برسول الله داشته و از همه بالاتر آنكه او سید اولیا بود او بود كه دامن همت را در اطاعت خدا و اجرای حق به كمر بالا زده و خیرخواه خلایق بود او بود كه در نصیحت مردم و پند و اندرز موعظت آنان سعی و كوشش فراوان مبذول داشت تا شما در آسایش و خوشی و عیش بسر برید و در مهد ایمنی بیاسائید و متنعم به نعمت امنیت باشید.

اما بالعكس شما مردم منافق پیوسته برای ما خاندان نبوت انتظار بلاها و فتنه ها داشتید و منتظر اخبار وحشت انگیز و دهشت آمیز بودید چون اعلام جنگی می شد خود را كنار می كشیدید و پهلو تهی می نمودید و به هنگام جنگ و كارزار عقب گرد می كردید و در میدان نبرد و در صحنه جنگ با دشمن فرار را برقرار اختیار می نمودید.

چون خداوند متعال سرای جاودان پیغمبران خود را برای حبیب و پیغمبر خود حضرت محمد مصطفی پدر بزرگوارم برگزید و اختیار فرمود و آرامگاه و ماوای اصفیایش را برای او پسندید و انتخاب نمود و منزلگاه او ساخت كینه های درونی و دوروئی شما مردم منافق ظاهر و آشكار و پرده دین دریده گردید هر گمراهی مدعی و هر جاه طلبی بجولان درآمده شیطان صفت با مكر و تزویر


سر از كمین گاه خود به درآورد و مركب جهالت در میدان بطالت دوانید و شما مردم منافق خود را بسوی خود فراخواند چه او شما را می شناخت لذا شما را آماده دعوت و منتظر فریب خویش یافت شما هم در پی مقصد شوم او دویدید و به آسانی در دام فریبش خزیدید و سریعا بسوی او گرویدید آتش انتقام را در دلهاتان برافروخت و این كار ناشایسته موجب این گردید كه شما بر غیر شتر خود داغ نهید و در غیر آبشخور خود بغیر حق وارد شوید.

با آنكه از عهد و قرار فیمابین رسول الله و شما چیزی نمی گذشت (شما مرتكب این عمل باطل گردیدید و این كار شما در حالی بود كه هنوز چند روزی از رحلت پیغمبرتان نگذشته بود و سوز سینه ی ما خاموش و جراحت دل ما التیام نیافته و جسد مطهر آن حضرت دفن نگردیده بود شما مردم به بهانه برنخاستن فتنه حق را از مسیر خود خارج نمودید و حال اینكه شما بدست خود فتنه و شر ایجاد كردید و خود در دام فتنه گرفتار آمدید و سقوط نمودید و جهنم را كه مجسمه قهر و غضب خدا است برای خود آماده ساختید پس آگاه باشید كه دوزخ ماوای فتنه انگیزان و كافران است و محققا محیط بر كافرین است.

هیهات شما كجا و فتنه خواباندن كجا بنگرید شیطان شما را


بكجا می كشاند و بكجا سوق می دهد و انی توفكون. و هذا كتاب الله بین اظهركم اموره ظاهره و احكامه زاهره و اعلامه باهره و زواجره لائحته و اوامره واضحته و قد خلفتموه و راءظهوركم ارغبته عنه تریدون ام بغیره تحكمون (بئس للظالمین بدلا) آیه ی 50 كهف.

(و من یبتع غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین) آیه ی 85 آل عمران - ثم لم تلبثوا الاریث ان تسكن نفرتها و یسلس قیادها ثم اخذتم تورون و قدتها و تهیجون جمرتها و تستجیبون لهتاف الشیطان الغوی و اطفاء انوارالدین الجلی و اهماد سنن النبی الصفی تسرون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء و نصبرمنكم علی مثل حز المدی و وخز السنان فی الحشا و انتم تزعمون الا ارث لنا افحكم الجاهلیته تبغون و من احسن من الله حكما لقوم یوقنون افلا تعلمون).

بلی تجلی لكم كالشمس الضاحیته انی ابنته ایها المسلون ااغلب علی ارثیه یابن ابی قحافته افی كتاب الله ان ترث اباك و لا ارث ابی. (لقد جئت شیا فریا) افعلی عمد تركتم كتاب الله و نبذتموه و راءظهوركم اذ یقول (و ورث سلیمان داود) سوره نمل آیه 16. و قال فیما اقتص من خبر یحی بن زكریا (ع) اذ قال رب وهب لی من لدنك


ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب) آیه 46 سوره مریم.

و قال (و الو الارحام بعضهم اولی ببعض فی كتاب الله) آیه 75 سوره انفال.

و قال (یوصیكم الله فی اولادكم للذكر مثل حظ الانثیین) آیه 11 سوره نساء.

و قال و ان ترك خیر الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین) آیه 180 بقره- و زعمتم الا حظوه لی و لا ارث من ابی لا رحم بیننا افخصكم الله بایته اخرج منها ابی ام هل تقولون اهل ملتین لا یتوارثان و لست انا و ابی من اهل ملته واحده ام انتم اعلم بخصوص القران و عمومه من ابی و ابن عمی فذونكها مخطومته مرحولته تلقاك یوم حشرك فنعم الحكم الله و الزعیم محمد و الموعد القیامته و عند الساعته ما تخسرون و لا ینفعكم اذ تندمون و لكل نباء مستقر و سوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم).

فرمود ای مردم اینك این كتاب خدا است كه در برابر چشم شماست مشاهده می كنید قرآن همه امورش ظاهر و هویدا و تمام احكامش روشن و فروزان و همه نشانه هایش آشكارا و همه اوامر و نواهی آن واضح و در تمام شئون نورانی و رهنما است.


اما شما دستورات آن را با این وصف درخشانی كه دارد متاسفانه پشت سر افكنده اید و به احكام آن عمل نمی كنید آیا از كتاب خدا روی برتافته و از آن اعراض می كنید و تسلیم به حكومت قرآن كه منطق وحی خدا است نمی شوید و می خواهید حاكمی غیر از قرآن بگیرید كه در میان شما داوری نماید پس بد بدلی در قبال كتاب خدا برای خود انتخاب نموده و شما ستمكارید.

خدا می فرماید هر كس دینی غیر از اسلام و حاكمی غیر از قرآن انتخاب كند در پیشگاه الهی هرگز پذیرفته نخواهد بود و او در آخرت در زمره ی زیانكاران خواهد بود.

ای مردم شما بعد از رحلت پیغمبر ختمی مرتبت حق را كه خلافت از آنحضرت است غصب نمودید و مانع شدید كه حق بمستحق له برسد و بدون توقف بغصب حق شروع كردید و بدعت ها در دین نهادید و صدای شیطان گمراه كننده را اجابت نمودید و به پیروی از او نور دین را خاموش كردید و تضییع حق كردید.

شما هستید كه سنتهای پیغمبر اكرم را محو نمودید و در پس پرده بمكر و حیله و تزویر آثار و ماثر دین مبین اسلام را باین زودی فراموش ساختید و بدعتهای عصر و دوران جاهلیت از نو شایع و اریج نمودید شما خوشحالید كه كینه هائیكه از رسول اكرم


(ص) در دل داشتند درباره ی خانواده اش بكار بردید در حالی كه نبی اكرم بود كه شما را از شقاوت به سعادت رسانید و ما هم بر ضررها و فتنه و فساد و غصب شما مانند كسی كه با كارد و نیزه پوست او را پاره كنند و چاره نداشته باشد صبر و تحمل می كنیم تا در پیشگاه حق و عدالت پروردگار وارد شویم.

شما گمان می كنید من از پدرم ارث نمی برم چه گمان باطل كه برخلاف نص صریح قرآن است. آیا شما می گوئید من از پدرم ارث نمی برم این حكم را از دوران جاهلیت گرفته اید.

ای مردم چه كس از خداوند بهتر و محكمتر حكم و قضاوت می كند اما برای آنان است كه ایقان به آخرت دارند آیا شما نمی دانید كه آخرتی و حسابی و كتابی است.

ای مردم مانند آفتاب و روشنی آن بر همه مشهود است كه من یگانه دختر پیغمبر خاتم هستم و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پدر من است.

ای گروه مسلمین آیا سزاوار است جاه طلبان بر من غلبه نمایند و حق مرا به برند و شما از من حمایت نكنید؟

(یا بن ابی قحافه افی كتاب الله ان ترث اباك و لا ارث ابی، ای پسر ابی قحافه آیا در كتاب خدا نوشته شده كه تو از پدرت


ارث به بری و من از پدرم ارث نبرم عجب افتراء بزرگی بر خدا بسته ای و چه نسبتی بقرآن می دهی. چه نسبت ناروائی آیا با علم بحكم قرآن و دانستن احكام ارث از روی عمد و از سر عناد كتاب خدا را ترك و به پشت سر انداخته و بر طبق آن عمل نمی كنی در حالی كه قرآن در باب ارث بایاتی چند تصریح نموده است و از آن جمله فرموده سلیمان از پدرش داود ارث برد و نیز آنجا كه حكایت یحی فرزند زكریا را بازگو می كند می فرماید پروردگارا مرا از جانب خود فرزندی عطا فرما كه وارث من و خاندان یعقوب باشد.

و نیز می فرماید بحكم خدا اولو الارحام و خویشاوندان رحمی بعضی بر بعضی در باب ارث تقدم دارند و سزاوارترند بحق خود.

و نیز فرموده خداوند شما را درباره ی اولاد و فرزندانتان وصیت و سفارش می كند به نیكی و مقرر می فرماید كه سهم الارث یك پسر برابر بهره ی دو دختر است.

و نیز می فرماید بر شما واجب است كه نزدیك مردن خود وصیت كنید از برای والدین و خویشاوندان و بدیده ی انصاف سفارش و به نیكی وصیت كنید و این شایسته متقین و پرهیزگاران است.


آیا شما بخیال باطل خود چنین پنداشته اید كه من از پدرم هیچ بهره و نصیبی ندارم و از پدرم ارث نمی برم یا می گوئید هیچ قرایتی و خویشاوندی میان ما وجود ندارد.

آیا خداوند آیه ای بدین گونه فرستاده كه مرا از فرزندی پدرم خارج كنید و مرا از ارث پدرم ممنوع و محروم سازید.

یا آنكه می گوئید اهل دو ملت از یكدیگر ارث نمی برند آیا من و پدرم از اهل یك ملت نیستیم كه از این جهت از ارث پدرم منع می كنید.

یا آنكه دعوی آن دارید كه از پدرم و پسر عمم علی علیهما الصلواه والسلام به خاص و عام قرآن داناتر هستید (یا اساسا بمبدء و معاد و بما انزل الله ایمان و اعتقاد ندارید اگر اینطور است مركب خلافت را با تمام وسائل بدون معارض بگیر و تصاحب كن تا در روز محشر در پیشگاه خدای دادگر از تو دادخواهی كنم اما بدان كه حضرت محمد (ص) دادخواه و خداوند حاكم و داور است وعده گاه من و تو در پیشگاه الهی در قیامت و یوم الحشر است در آن ساعت است كه گمراهان خواهند دید كه زیان كرده اند و با خسران جبران ناپذیر روبرو هستید و ندامت و پشیمانی برای شما نفعی و سودی و فایده ای در آن روز رستخیز نخواهد داشت.


كه برای هر خبر زمانی مقرر و وقتی معین است و بزودی خواهند دانست كه چه كسی بعذابی كه خوارش می سازد گرفتار می آید و چه عذاب جاوید بر سر او فرود می آید و دامنگیر او می شود.

(ثم رمت (ع) بطرفها نحو الانصار) فقالت علیهاالسلام یا معشر الفتیه و اعضاد الملته و حصنته الاسلام ما هذه الغمیزه فی حقی و السنته عن ظلامتی اما كان رسول الله صلی الله علیه و آله ابی یقول المرء یحفظ فی ولده.

سرعان ما احداثتم و عجلان ذا اهالته و لكم طاقته بما احاول و قوه علی ما اطلب و ازوال اتقولون مات محمد صلی الله علیه و آله فخطب جلیل استوسع وهیه و استنهر فتقه و انفتق رتقه و اظلمت الارض لغیبته و كسفت النجوم لمصیبته و اكدت الامال و خشعت الجبال و اضیع الحریم و ازیلت الحرمته عند مماته فتلك و الله النازلته الكبری و المصیبته العظمی لا مثلها نازلته و لا بائقته عاجلته اعلن بها كتاب الله جل ثناوئه فی افنیتكم فی ممساكم و مصبحكم هتافا و صراخا و تلاوتا و الحانا و لقبله ما حل بانبیاء الله و رسله حكم فصل و قضاء حتم. (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابكم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شیئا


و سیجزی الله الشاكرین) آیه 144 سوره ی آل عمران.

سپس حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رو بطرف انصار نمود و با آنان چنین فرمود ای گروه جوانان و ای بازوان توانمند ملت و ای یاوران اسلام و حافظین حدود احكام قرآن و پایگاه های دین چه سستی و سهل انگاری است در شما كه در حق من روا می دارید با اینكه می دانید چه ظلم و ستمی بر من شده است. آیا پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله نفرمود احترام و بزرگداشت مرد بایست در مورد اولاد و فرزندانش هم رعایت شود و احترام بفرزند احترام به پدر اوست اما شما چه زود دین و آئین خدا را تغییر دادید و فراموش نمودید و بدعتها پدید آوردید و اوضاع را واژگون گردید و از راه راست منحرف و به بیراهه گام نهادید و آنچه پدرم درباره من سفارش نموده بود برخلاف آن رفتار كردید و با چه عجله و سرعتی از فرزند دلبند رسول خدا دست كشدید و در این هنگامه بیدادگری و ستمكاری او را تنها و مظلوم بحال خود گذاردید با آنكه شما را قدرت و توانائی بر حمایت من هست و شما می توانید اقدام بیاری من و احقاق حق بنمائید.

آیا شما می گوئید پیغمبر خدا حضرت محمد (ص) از دنیا رفت و با رفتن او همه چیز تمام شد بنابراین دست از یاری فرزندش


كشیده حاضر بدفاع از او و احقاق حق فرزند او نمی باشید آری مرگ پیغمبر ضربه ی هولناك و فاجعه ی عظیمی بود كه بر پیكر اسلام فرود آمد بر اثر رحلت آن حضرت اوضاع بكلی عوض گردید زمین تاریك و ظلمانی و اختران و نجوم نقاب كسوف بر چهره كشیدند و امیدها تبدیل بیاس و ناامیدی و كوهها خاشع و متزلزل و حریم افراد شكسته و احترامات و گرامیداشتها پایمال گردید به خدا سوگند وفات آن حضرت حادثه ی بزرگ و مصیبت نازله ی كبری و بزرگی بود كه مانندش نه در ازل بوده و نه در ابد خواهد آمد (چه پیغمبری كه وجودش رحمت از برای تمام عالمیان و نعمت از برای تمام جهان بود از این عالم رخت بربست و بجوار رحمت حق عند ملیك مقتدر شتافت و بلقاء الله پیوست).

آیا این فقدان رسول الله (ص) بایست باعث پشت كردن شما نسبت بدین خدا گردد این مردن نه تنها برای خاتم انبیاء بلكه برای جمیع سفراء الهی بوده است و شما در قرآن كه هر صبح و شام آن را تلاوت می كنید خدا از این فاجعه خبر داده است و این حكم حتمی و قضای حتمی الهی است.

خدا می فرماید (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابكم و من ینقلب علی عقبیه فلن


یضرالله شیا و سیجزی الله الشاكرین آیه 144 سوره ی آل عمران)

یعنی و محمد (ص) نیست مگر پیغمبری از جانب خدا كه پیش از او پیغمبرانی بودند و از این جهان درگذشتند آیا اگر او نیز بمیرد یا كشته شود شما بدین و جاهلیت خود باز می گردید پس هر كس بازگشت كند و از دین خدا برگردد به خدا ضرری نخواهد رسانید بلكه خدا را بزیان انداخته و هر كس شكر نعمت دین گذارد و در اسلام ثابت و پایدار ماند البته خدا جزای نیك بشكر گذاران عطا خواهد كرد.

آنگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها طایفه اوس و خزرج را بنام مادرشان قیله مخاطب ساخته و فرمود: ایها بنی قیله ااهضم تراث ابی و انتم بمرای منی و مسمع و منتدی و مجمع تلبسكم الدعوه و تشملكم الخبره و انتم ذو والعدد و العده و الاداه و القوه و عندكم السلاح و الجنته توافیكم الدعوه فلا تجیبون و تاتیكم الصرخته فلا تغیثون و انتم موصوفون و بالكفاح معروفون بالخیر و الصلاح و النخبته التی انتخبت و الخیره التی اختیرت قاتلتم العرب و تحملتم الكد و التعب و ناطحتم الامم و كافتحم البهیم فلا نبرح او تبرحون نامركم فتاتمرون حتی اذا دارت بنارحی الاسلام و در حلب الایام و خضعت نعره الشرك و سكنت فوره الافك و خمدت


نیران الكفر و هدات دعوه الهرج و استوسق نظام الدین فانی جرتم بعدا لبیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام و اشركتم بعد الایمان (الا تقاتلون قوما نكثوا ایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بداوكم اول مره اتخشوهم فالله احق ان تخشوه ان كنتم مومنین). آیه 13 سوره ی توبه الا قد اری ان قد اخلدتم الی الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعته و بخوتم من الضیق بالسعته فمججتم ما وعیتم (و دسعتم الذی تسوغتم فان تكفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله غنی حمید) آیه 8 سوره ابراهیم الا و قد قلت ما قلت علی معرفته منی بالخذلته التی خامرتكم و الغدره التی استشعرتها قلوبكم و لكنها فیضه النفس و نفثته الغیظ و خور القناء و بثه الصدور و تقدمه الحجته فدونكموها فاحتقبوها دبرد الظهر نقبته الخف باقیته العار موسومته بعضب الله و شنار الابد موصولته بنار الله الموقده التی تطلع علی الافئده فبعین الله ما تفعلون و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب. ینقلبون و انا ابنته نذیركم بین یدی عذاب شدید فاعملوا انا عاملون و انتظروا انا منتظرون.

فاطمه زهرا علیهاالسلام در مقام استمداد طایفه ی بنی قیله را مخاطب ساخته و چنین فرموده است: ای پسران قیله (ای قبیله های اوس و خزرج) آیا سزاوار است كه بظلم و ستم ارث مرا تصاحب


كنند و حق مرا پایمال نمایند و شما حاضر و ناظر اعمال ظالمانه و غاصبانه آنها باشید و دادخواهی مرا بشنوید و ساكت بمانید با اینكه همه شما بر مظلومیت من مطلع و مستحضر هستید در عین اینكه شما همه تان صاحب افراد و اعداد و اسباب و ادوات جنگ و قوه و نیرو و سپر و اسلحه می باشید.

من شما را بیاری اجرای حكم قرآن می خوانم اما میدانم شما مرا اجابت نمی كنید و با آنكه ناله مرا می شنوید بفریاد من نمی رسید.

در صورتی كه شما به شجاعت و دلاوری و مردانگی موصوف و به نیكوئی معروف هستید شما اشراف و برگزیدگان مردم مسلمان بودید كه به فضیلت برگزیده شدید و بخوبی ها شهرت یافتید.

شما بودید كه با قبایل گمراه عرب كارزارها و نبردها نمودید و رنج و تعب و محنت فراوان را تحمل كردید و سرافراز از میدان نبرد بیرون آمدید شما بودید كه پیوسته در راه همگام ما و سر بر فرمان ما داشتید تا اینكه آسیای اسلام بر محور وجود ما بگردش درآمد و شیر در پستان مادر روزگار روبفزونی نهاد نعره ی شرك در گلو خفه شد و فوران گناه و فساد و دروغ بیارمید و فروكش كرد و آتش كفر افسرده و خامد و خاموش گردید و دعوت هرج و فتنه و بی نظمی ساكن و متوقف ماند و دین و آئین الهی نظم و انتظام


یافت.

اكنون چه باعث شده است شما را كه پس از آن احوال باز بحیرانی و سرگردانی دچار شده حقایق را پس از هویدائی و آشكار شدن مكتوم و پنهان می دارید شما را چه موجب شده است كه به این زودی نقض عهد نموده و بعقب بازگشته و به شرك و بی دینی گرائیده اید. چرا با آن مردمی كه پیمانهای خود را شكستند و پس از قبول اسلام و ایمان راه كفر و شرك را پیشه خود ساختند و همت اهتمام و كوشش و پافشاری در اخراج و بیرون راندن رسول اكرم (ص) نمودند و بر ضد شما و دشمن از هر جهت بودند نمی جنگید و پیكار نمی كنید اینها در آغاز از خود شما شروع كرده اند آیا از آنها می ترسید و حال آنكه سزاوارتر آن است كه فقط از خدا به ترسید اگر به او ایمان و ایقان دارید.

مردم آگاه باشید شما دارید در مسیر ناحق قدم برمی دارید چه شما با این اعمال باطل خود در لغزش و اشتباه گرفتار شده اید.

شما آن كسی را كه باید و شایستگی در قبض و بسط امور جامعه دارد و احق بمنصب خلافت است و خلافت الهیه حق مسلم اوست از خود دور ساخته اید و با راحتی و آسایش طلبی خلوت گزیده اید و از سعادت پشت كرده رو بشقاوت آورده اید شما هستید


كه معارف الهیه را كه وسیله پدرم و پسر عمم آموخته و فراگرفته اید از دل بیرون ریختید و بهمان داب جاهلیت و عادت دیرینه ی خود كه كفر و شرك است بازگشت نمودید. ای مردم بدانید اگر شما و همه اهل عالم بكفر و شرك گرائید خدا غنی و بی نیاز است و در خور ستایش است


(گر جمله كائنات كافر گردند

بر دامن كبریاش ننشند گرد)


مردم من آنچه وظیفه ی بیان و ابلاغ و اتمام حجت بود به شما گفتم در عین اینكه میدانم گفتار من در شما تاثیری نخواهد بخشید چه شما مردمی خیانت پیشه و در پیشه و در چنگال زبونی گرفتارید و چنان نیست كه دلهای شما مستشعر بر این حقایق و واقعیات نباشد. اما


(بر سیه دل چه سود خواندن وعظ

نرود میخ آهنی در سنگ)


می دانستم كه كناره گرفتن شما از ما با گوشت و پوست شما آمیخته و احساس كردم كه مكر و فریب و وسوسه بدلهای شما رسوخ كرده و سراسر وجود شما را فراگرفته است و گفتارم در شما مردم منافق خو بلااثر است.)


ولی چه كنم كه دلی پرخون دارم و دردها و الم ها و اندوهها در سینه ام جمع شده است خواستم تا با شما اتمام حجت كنم و عذری برای كسی باقی نماند:

اكنون كه جریان چنین است این مركب خلافت را بگیرید و بناحق غصب كنید و هرگز رهایش مسازید اما بدانید و آگاه باشید پشت این شتر مجروح و زخم است داغ ننگ و رسوائی ابدی همراه اوست و شما را آسوده نخواهد گذارد.


(توان بحلق فرو بردن استخوان درشت

ولی شكم بدرد چون بگیرد اندر ناف)


شما با آتش قهر و غضب و خشم خدا روبرو هستید و آخرالامر شما را خشم خدا بیازارد (آتشی كه هر دم فروزد و مجسمه قهر خداست و دل و جان را بسوزد).

آنچه می كنید در نزد خدا حاضر است و ستمكاران به زودی درمی یابند كه به چه مكانی بازمی گردند.

(و انا انبته نذیر لكم) من دختر پیامبری هستم كه سمت و عنوان نذیر داشت و شما را از عذاب الهی برحذر می داشت. حال شما آنچه در توان دارید انجام دهید ما نیز آنچه وظیفه خود می دانیم بدان عمل


می كنیم شما منتظر نتیجه ی عمل خود باشید و ما نیز منتظر داوری حق خواهیم بود (فانتظروا انا منتظرون)

(فاجابها ابوبكر عبدالله بن عثمان)

فقال یا ابنته رسول الله لقد كان ابوك بالمومنین عطوفا كریما روفا رحیما و علی الكریم عذابا الیما و عقابا عظیما فان عزوناه وجدناه اباك دون النساء و اخالبعلك دون الاخلا اثره علی كل حمیم و ساعده فی كل امر جسیم لایحبكم الا كل سعید و لا یبغضكم الا كل شقی فانتم عتره رسول الله (ص) الطیبون وا الخیره المنتجبون علی الخیر ادلتنا و الی الجنته مسالكنا و انت یا خیره النساء و ابنته خیر الانبیاء صادقته فی قولك سابقته فی و فور عقلك. غیر مردوده عن حقك و لا مصدوده عن صدقك و والله ما عدوت رای رسول الله و لا عملت الا باذنه.

انی سمعت رسول الله (ص) یقول (نحن معاشر الانبیاء لا نورث ذهبا و لا فضته و لا دارا و لا عقارا و انما نورث الكتاب و الحكمته و العلم و النبوه و ما كان لنا من طعمته فلولی الامر بعدنا ان یحكم فیه بحكمه.


و قد جعلنا ما حاولته فی الكراع و السلاح یقابل به المسلمون و یجاهدون الكفار و یجادلون المرده ثم الفجار و ذالك باجماع من المسلمین لم اتفرد به وحدی و لم استبد بما كان الرای فیه عندی و هذه حالی و مالی هی لك و بین یدیك لانزوی عنك و لا ندخر دونك و انت سیده امته ابیك و الشجره الطیبته لبنیك لا یدفع مالك من فضلك و لا یوضع من فرعك و اصلك و حكمك نافذ فیما ملكت یدای فهل ترین ان اخالف فی ذالك اباك صلی الله علیه و آله.

(ابوبكر بدادخواهی فاطمه زهرا سلام الله علیها چنین پاسخ داد)

ای دختر پیغمبر اكرم و رسول خاتم پدرت نسبت به اهل ایمان عطوف و كریم و مهربان و بود و نسبت به كافران مظهر قهر خدا و عذاب دردناك و عقاب عظیم الهی اگر در نسبت آنحضرت دقت نماییم آن بزرگوار را پدر تو می دانیم نه پدر زنان و بانوان دیگر و نیز او را برادر شوهر تو می شناسیم نه برادر مردان دیگر و ما می دانیم كه پیغمبر اكرم علی را از همه خویشاوندان برتر و در كارهای بزرگ او را یاور و جز سعادتمندان شما را دوست ندارد و جز شقاوتمندان و بدكاران شما دشمن نگیرد شما عترت پاك و


پاكیزه رسول خدا و برگزیدگان خدا از خلق جهان می باشید و شمایید كه بهر خیر و صلاح و فلاح راهبر ما و بسوی جنت و بهشت ما را رهنمایید. و تو ای برگزیده بانوان جهان و ای دختر بهترین پیغمبران در گفتارت راست می گویی و در عقل و وفور دانش و بینش بر همه مقدم هستی و هرگز از حقت بر كنار نخواهی بود و در راستی و درستی گفتارت شك و تردیدی نیست.اما بخدا سوگند من از رای رسول الله تجاوز نكردم و آنچه كردم بر خصت و جواز و اذن او بود من خود از رسول الله شنیدم كه می فرمود ما گروه پیغمبران دیناری و درهمی و خانه و مزرعه ای به ارث نمی گذاریم ارث ما پیغمبران همان كتاب و حكمت و علم نبوت است و آنچه طعمه و وسیله ارتزاق داریم در اختیار ولی امر است كه بعد از ما برای خود حكم می كند.و در موضوع فدك كه تو در طلب آن هستی رای ما این است كه منافع صرف تهیه اسبان واسلحه جنگ گردد تا مسلمانان با كفار بمقابله پردازند و بر آنها در مقام جهاد و مجادله و مبارزه فایق آیند و مردم بدكار و فاجر را دفع نمایند.

و این امر رای از من تنها نیست بلكه مسلمین بر این امر


اجماع كردند و من برای خود مستبد و خودسر نیستیم و این كیفیت حال من بود.

و این مال و آنچه دارم اینك در اختیار تو می گذارم و از تو دریغ ندارم و برای دیگری ذخیره و انباشته نكرده ائیم.

تو سیده و خاتون امت پدرت می باشی و شجره طیبه فرزندان خود هستی كسی انكار فضل و فضیلت تو را ندارد و از اصل و فرع تو كسی نمی داند مرتبه ای بزداید حكم تو در این اموال شخصی من نافذ است آیا تو خود روا میداری كه در این باب خلاف حكم پدر بزرگوارت عمل نمایم.

(حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما به ابوبكر پاسخ می دهد.)

فقالت علیهاالسلام: سبحان الله ما كان رسول الله صلی الله علیه و آله عن كتاب الله صادفا و لا لا حكامه مخالفا بل كان بتبع اثره و یقفو سوره افتجمعون الی العذر اعتلالا علیه بالزور و هذا بعد وفاته شبیه بما بغی له من الغوائل فی حیاته. هذا كتاب الله حكما عدلا و ناطقا فصلا یقول (یرثنی و یرث من آل یعقوب و ورث سلیمان داود. فبین عز و جل فیما وزع علیه من الاقساط و شرع من الفرایض


والمیراث و اباح من حظ الذكران والاناث ما ازاح علته المبطلین و ازال التظنی و الشبهات فی الغبرین كلا بل سولت لكم انفسكم امرا فصبر جمیل والله المستعان علی ما تصفون. آیه 18 سوره یوسف.

حضرت فاطمه علیهماالسلام فرمود (سبحان الله) هیچگاه حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله از كتاب خدا قرآن روی گردان نبود و هرگز بر خلاف احكام قرآن حكمی نمی فرمود بلكه پیوسته اثر قرآن را تبعیت و پیروی مینمود و ابدا مخالف قرآن سخنی نمی گفت (مگر می شود كسیكه خود آورنده قرآن مجری احكام آن است برخلاف منطق وحی از خود چیزی بگوید كه مطابق نص صریح قرآن نباشد (زهی تصور باطل زهی خیال محال)

این شمائید كه براساس غدر و مكر و فریب و حیله و تزویر اجماع می كنید و برخلاف حكم قرآن خبر جعل می نمائید و آنرا ناقض حكم قرآن قرار میدهید و با این درو و افترا این حیله كه شما پس از رحلت آنحضرت دسیسه قرار داده اید شبیه به همان حیله است كه در زمان حیات پدرم برای هلاكت آنحضرت مرتكب شدید اینكه كتاب خدا حاكم و ناطق بالحق و فاصل بین حق و باطل است. قرآن میفرماید قانون ارث از جانب خدا تشریع و این نظامنامه از طرف خدا تعیین


گردیده است چنانكه می فرماید و ارث من و خاندان یعقوب باشد و صریحا می فرماید سلیمان از داود و فرزندان یعقوب از یعقوب ارث بردند و آنچه كه مربوط به سهم الارث هر یك از وراث اعم از ذكور و اناث است با بیان روشن مقرر و معین فرموده است تا جای بهانه گیری برای پیروان باطل و گمان شبهه برای احدی باقی نماند.

پس ای ابوبكر چنین نیست كه تو میگوئی و نسبت دروغ بپدرم میدهی این خلاف نص صریح قرآن است بلكه تمایلات نفسانی شما این را بوجود آورد و این خبر را جعل نموده و برای شما زینت داده است.

اكنون برای من صبر جمیل بهتر است و خدا را در این باره باید به مدد و یاری طلبید.

(فقال ابوبكر:) صدق الله و رسوله و صدقت ابنته انت معدن الحكمته و موطن الهدی و الرحمه و ركن الدین و عین الحجه لا ابعد صوابك و لا انكر خطابك هولاء المسلمون بینی و بینك قلدونی ما تقلدت و باتفاق منهم اخذت ما اخذت غیر مكابر و لا مستبد و لا متاثر و هم بذالك شهود.

ابوبكر مجددا بپاسخ داد و گفت آری خدا و رسولش راست گفته اند و دخت پیامبرش هم نیز گفتارش راست می باشد.


تو ای دختر پیغمبر مرتبت معدن و كنز حكمت و موطن هدایت و رحمت هستی. تو ركن و ستون دین و سرچشمه حیات و حجت هستی گفتارت راست میدانم و خطابه تو را انكار نمی كنم.

اینكه این مسلمانان هستند كه این قلاده را بر گردن من انداخته آن آنچه را كه من تصرف نموده ام باتفاق ایشان و آراء آنها بوده است من در مقام مكابره با كسی نبوده ام و كاری به تنهائی انجام نداده ام و ایشان خود شهود گفتار منند.

(فالتفتت فاطمه علیهاالسلام الی الناس):

و قالت معاشر الناس المسر عته الی قبل الباطل المعضیته علی الفعل القبیح الخاسر افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها كلا بل ران علی قلوبكم ما اساتم من اعمالكم فاخذ بسمعكم و ابصاركم و لبئس ماتاولتم و ساء به ما اشرتم و شر مامنه اعتضتم لتجدن والله محمله ثقیلا و غبه و بیلا اذ كشف الغطاء و بان ماورائه الضراء و بدالكم من ربكم ما لم تكونوا تحتسبون و خسر هنالك المبطلون سوره غافر آیه 78.

پس از اتمام گفتار ابوبكر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خطاب به حضار مسجد چنین فرمود: ای مردم كه برای شنیدن


سخنان بیهوده بسرعت رو بباطل می روید و از كردار زشت و قبیح و زیانبار چشم بر هم می نهید.

آیا تدبر در قرآن نمی كنید كه قرآن چگونه حكم فرموده یا قفل و مهر باطله بر دلهای شما زده اند بكله اعمال زشت شما پرده بر دلهای شما كشیده و صفحه دلهایتان را تیره كرده و این تیره گی گوشهای شما را كر و چشمهای شما را كور نموده است.

شما آیات قرآن را بد تاویل نمودید و اشاره ناپسند كردید و به بد راهی رهنمون شدید و قرآن را به بد خبری معاوضه و تبدیل گردید.

بخدا سوگند تحمل این بار برای شما بسیار سنگین و ثقیل و عاقبتی مالامال از وزر و وبال در پیش دارد آنگاه كه پرده ها بر كنار رود خسران و زیان جبران ناپذیر این امر برای شما آشكار گردد و در آنوقت است كه به بطلان كارتان آگهی حاصل خواهید كرد سپس رو بقبر رسول الله نمود و با ابیاتی چند حكایت از حال خود فرمود كه ما از ذكر آن صرف نظر نمودیم.


چند روزیست كه پیغمبر والای كریم

رخت بسته ز جهان جانب جنات نعیم





شده با رحلت او عالم اسلام یتیم

هر كه را می نگری قلب وی از غصه دونیم


هر كجا میگذری ناله و غوغا باشد

گرد محنت برخ یثرب و بطحا باشد


خاصه امروز كه گوئی غم و رنج دگر است

مسجد ختم رسل مركز آشوب و شراست


بر سر منبر بوبكر و به نزدش عمر است

هر كه از مسجدیان بینی چشمش به در است


گوئیا منتظر آمدن فاطمه اند

كه سوی در نگران منتظران آن همه اند


آری از راه رسد نور دل خیر بشر

بهترین بانوی اسلام علی را همسر


اشك در دیده وی حلقه زنان همچو گهر

بگرفته است بكف دست دو فرخنده پسر


همچنین دختركی ماه لقاء در بر اوست

آری آن زینب كبری بود و دختر اوست





گوئیا میدهدش طرز سخن گفتن یاد

گویدش دختر كم داد سخن باید داد


ویژه در بزم یزید بتر از صد شداد

داد خود گیر و مرو هیچ به زیر بیداد


غیر نامی نبود فرق پلید است پلید

هست امروز ابوبكر و به فرداست یزید


بر زنان گرچه جهاد است در اسلام حرام

لیك هنگام دفاعند به مردان همگام


در دفاع حق خود باید گردن اقدام

نیست رهبانیت و عزلت اندر اسلام


مرد و زن خرد و كلان در ره آئین و هدف

چون من و تو همه را باید جان اندر كف


آری اسلام كه تا قلب اروپا رفتی

سبب آن بود كه یك تن نه براحت خفتی


هر مسلمانی شمشیر بكف بگرفتی

ترك جان در ره ناموس شریعت گفتی





هر مجاهد به روی پرچم خود بنوشت

مصطفی گفته كه در سابه تیغ است بهشت


الغرض فاطمه نزدیك به منبر گردد

سر بكوبكر به تعظیم و ادب بر گردد


نظرش جانب آندخت پیمبر گردد

خواهد اندر بر صدیقه سخنور گردد


كه امان هیچ نخواهد دهدش دخت رسول

به سخن آید و فرماید كای خصم جهول


تو نه آنی كه از آن پیش كه آید پدرم

بت پرستیدی و بودی پی دینار و درم


پدرم با كمك همسر فرخنده فرم

پاك از لوث بتان كرد همه بیت و حرم


تا كه امروز تو از نعمت اسلام چنین

گرچه اندر خور تو نیست شدی صدرنشین





عرب آنروز كه خود نعمت اسلام نداشت

در جهان مدنیت ابدا نام نداشت


وز سر جهل و ستم لحظه آرام نداشت

در ره علم و ادب هیچ زمان گام نداشت


اگر امروز چنین دولت سر مد دارد

همه از پرتو تعلیم محمد (ص) دارد


این محمد نه مگر هست گرامی پدرم

كه شد از دست من و خاك الم شد بسرم


آب غسلش نشدی خشك كه خون شد جگرم

بشكستید ز كین پهلو با ضرب درم


عمر از امر تو سوزاند در خانه من

قنفذش كرد سیه پشت من و شانه من


گر بگوئی ز رسل ارث نمان بجهان

(لا نهورث) كه بود جعل نمائی عنوان


برو ای بی خبر از حكم خدا قرآن خوان

كه ز داود برد ارث سلیمان بجهان





گرچه از عهد پدر بد فدكم اندر دست

كه نه ارث است مرا ملك فك موهوبه است


شاهد ار خواهی این پادشه مردانست

هم حسینم چو حسن آگه از این دستانست


همچنین شاهد من یك دو تن از نسواست

گرچه بالاتر از این شاهد من قرآن است


پاكس و صدق مرآیه تطهیر گواست

تو چه گوئی كه گواه من دل خسته خداست


گفت و آنقدر دلیل آورد آن دخت رسول

كه شد عاجز بجوابش و سپس كرد قبول


لیك ننموده ز روی حیل و مكر و قبول

هیچ دانی ز چه ننمود قبول او ز بتول


دید بی ملك فدك نام علی (ع) بر فلك است

غصب حقش نشود تا كه بدستش فدك است





آری این قاعده و رسم ستمكارانست

كه تهی خواهند از مردم با همت دست


وز همین راه بر این طایفه بدهند شكست

یار دون همت و پست است بلی دنیی پست


بی سبب نیست كه گردید قرین زر با زور

زور گویند به نیروی زر این قوم جسور


لیك با این همه حق می شود آخر پیروز

قدرت باطل آری نبود جز دو سه روز


چهره روشن حق گردد عالم افروز

(خوشدلا) ناله مظلوم بود ظالم سوز


نه همین فاطمه روز عدوی خود شب كرد

روز را شب به یزید وصف او زینب كرد


ای مسلمانان امروز شما از زن و مرد

پیروی بایدتان از علی و زهرا كرد


علی آن بود كه با ظلم و ستم كرد نبرد

فاطمه نیز چو خود زینب كبری پرورد





تا كه با عون حسینش صف خصمان شكنند

مشت ها دست بهم داده و سندان شكنند


هست در خاتمه اظهار چنین نكته ضرور

كه رسول عربی مظهر رحمان غفور


داد آزادی زن را بجهانی دستور

اندران عصر كه دختر بشدی زنده بگور


لیك آزادی اسلام بدی ربانی

نی كه آزادی بی دینی و شهوت رانی